شجاعت به پاسخگویی است، نه استعفا ، عذرخواهی هم دارد به تاریخ می پیوندد!

امید کرمانیها در خبرآنلاین نوشت: هر کس مسئولیت میپذیرد، درواقع این مسئولیت را با همه مشکلات سر راه آن قبول کرده است. حالا شاید یک مدیری مدتی کار کند اما در یک مقطع زمانی به این جمعبندی برسد که دیگر شرایط لازم برای ادامه کار را ندارد بنابراین استعفا کند و برود.
استعفا از جایگاه مسئولیت اتفاق عجیب و نادری نیست و در ایران نمونههای زیادی از آن وجود دارد. بهویژه آنکه کار مدیریتی در این روزها سخت و دشوار است بنابراین مسئولان اجرایی بهطور مشخص وزرا زیر انواع مختلف فشارها هستند.
حالا در این میان امکان دارد کسی تحملش کم شود و تصمیم بگیرد که کنار برود، این تصمیم به خود او بر میگردد اما قبل از استعفا این نکته را باید موردتوجه قرار دهد که خروجش از مسئولیت همراه با شفافسازی و پذیرش هزینه همه تصمیمات دوران مسئولیتش باشد.
بهواقع در اوضاع سخت جنگ اقتصادی، شجاعت به پاسخگویی است، نه استعفا. این پاسخگویی صحیح است که موجب میشود مردم به وزیر جدید فرصت دهند تا متناسب با دیدگاههایش مدیران شایسته را برگزیند و در یک پروسه زمانی کارهای حوزه تحت مسئولیت را پیش ببرد.
اگر وزیری در این روزهای سخت بدون پاسخگویی کنار برود، نه تنها افکار عمومی قضاوت مثبتی دربارهاش نمیکنند، بلکه میگوید چنین کسی فقط در دوران خوشخوشان با دولت بود و حالا که تأمین منابع مالی با دشواری انجام میشود و دولت در وضعیت سخت اقتصادی به سر میبرد، به بهانه ظاهراً مردم گرایانه قصد مظلومنمایی و فرار از مسئولیت دارد.
الآن گذاشتن و رفتن و قهرمانبازی هنر نیست، ایستادن و مقاومت کردن هنر است. این روزها انتظار از وزرا و همه مدیران ارشد اجرایی این است که همچون گذشته پایکار دولت بایستند، کم نیاورند و در کنار رئیسجمهور امور اداره کشور را بهپیش ببرند.
در ستایش عذرخواهی سنتی که دارد فراموش میشود
سیاوش باقی در شهروند نوشت: در روزهایی که انتصاب آقازادهها و دامادهای عزیز خبرساز است و یک نماینده محترم میتواند با رفتار عجیب خود کل فضای مجازی و حقیقی را تحت تأثیر قرار دهد و نگاهها را از مهمترین اتفاقات بهسوی خود برگرداند، گفتن چند نکته ساده و کوچک خالی از لطف نیست.
درباره آن انتصابها و این دعوا و فحاشی، یک حرف مشترک اگر وجود داشته باشد و بتوان زد، واضح بودن زشتی اتفاقات رویداده است؛ اینکه تقریباً همه بر ناصحیح بودن آنچه رویداده متفقالقولاند و جای تفسیر زیادی باقی نمانده است.
شاید درباره پست دادن به دامادها و آقازادهها عدهای همچنان بخواهند روی شایستگی «ژن خوب»، یا «زوج خوب» مربوطه پافشاری کنند (حالا که امتیازات شامل حال اقوام سببی هم شده باید واژههای متفاوت و تازهای در کنار ژن خوب پیدا کرد و بهکار برد!)، اما حرف همچنان این است که وقتی مردم بدبیناند، حتی در صورت شایستگی باید قید چنین انتصابهایی را زد و سری را که درد نمیکند، دستمال نبست.
واقعاً جای این سؤال هست که یک مشاور یا معاون چقدر ممکن است برای یک وزیر کارایی داشته باشد که همه فشارها را به جان بخرد تا یک آقازاده یا داماد را بهکار بگیرد. چه فایدهای از این انتصابات حاصل میشود که به همه آن هجمهها و بیآبروییها میارزد. حتماً باید رئیسجمهوری تذکر بدهد و داماد منتصب استعفا کند تا وزیر محترم دستش بیاید که راه را اشتباه رفته؟
مگر ماجرای آقازادگی و ژن خوب موضوع جدید و ناآشنایی است که بعضیها خودشان را به کوچه علیچپ میزنند و میخواهند همچنان بر این طبل اشتباه بکوبند؟ مگر کسی شک دارد که هر حکم اینچنینی که رسانهای شود با موجی از اعتراض و انزجار مواجه خواهد شد.
وقتی میبینیم نماینده مجلس بابت بداخلاقی از طرف همه مورد قضاوت قرار میگیرد و بعد هم مشاهده میکنیم که ندامتی در کار نیست، به این فکر خواهیم کرد که چرا در موارد بزرگتر هم نیت و ارادهای برای اصلاح وجود ندارد. کسی که سادهترین اشتباهش را نمیپذیرد و حاضر به عذرخواهی از مردم نیست، چرا باید برای خطاهای بزرگ، خود را پشیمان نشان بدهد و غرورش را زیر پا بگذارد.
عذر خواهی کردن در ایران سخت شده
این سخت شدن عذرخواهی و تبدیلشدنش به سنتی رو به اضمحلال هم فقط مربوط به وزرا و نمایندگان و بزرگان نیست. معلوم است که آنها بهعنوان مرجع اجتماعی وقتی اینطور رفتار میکنند، دارند روحیه یک جامعه را بازتاب میدهند و درعینحال برای جامعه راه رستگاری را مشخص میکنند! ا
ما این را در همه اقشار میشود دید؛ از مجری بیادبی که میهمان برنامهاش را عصبی میکند تا برنامه زنده را ترک کند، بعد بهجای عذرخواهی قصه حسین کرد میگوید، تا سلبریتیهایی که تقریباً هیچکدامشان در هیچ موردی خطای خود را نمیپذیرند و حاضر نیستند در مقابل ولینعمتان خود -که مردماند- کمی کرنش نشان دهند، میخواهد بابت پوشیدن لباس خز باشد یا به دلیل رفتارهای متفرعنانه.
یا مجریهای ورزشی که حتی اگر بزرگترین گافها را هم بدهند و شدیدترین صدمات را به روان و اعصاب مردم بزنند، ذرهای کوتاه نمیآیند چون فکر میکنند کارنامه عذرخواهی آدم طولانی باشد خیلی شرمآور است، اما اگر گردن نگرفته باشی، انگار که همیشه محق بودهای. خلاصه ماجرا اینکه در یک جنبش همگانی انگار همه باهم قرار گذاشته باشیم که بیمحلی به افکار عمومی را جایگزین فروتنی و پذیرش اشتباه و اعلام آن کنیم. این در حالی است که حتی نامی از استعفا هم نیاوردیم.
و همه رفتار مارا میبینند
و نکته آخر و کمی نامربوط اینکه فکر کنید اگر رفتار همه مسئولان مانیتور و ضبط و پخش میشد، ممکن بود هرروز با چه تعداد رویداد مشابه آنچه برای نماینده سراوان روی داد، مواجه باشیم. ماجرای توهین به زنان دریکی از شهرهای شمال غرب کشور را که یادتان هست. یا ماجرای درگیری جناب نماینده در فرودگاه امام (ره). به این بزرگواران است که مدام باید تأکید کرد عالم محضر خداست.
چون هر چه میکنند نه فقط گناه و خطایی شخصی است که تبعاتی اجتماعی و سنگین دارد و آتش آن به دامن همه ما میگیرد. اینکه فردی یکلاقبا از پایینترین اقشار جامعه در خلوت خود اشتباهی بکند، نه اینکه زشت نیست، اما جهنمش قرار نیست دیگران را بسوزاند. این حقیقت ساده را هم کاش همه مسئولان جدیتر میگرفتند.